• سه شنبه 1 خرداد 1403
  • الثُّلاثَاء 13 ذی القعده 1445
  • 2024 May 21
پنج شنبه 29 اردیبهشت 1401
کد مطلب : 161171
+
-

در تکریم قهرمان نامدار آذربایجان‌غربی شادروان غلامرضا حسنی

قلندری که هرگز سلاح  بر زمین ننهاد!

نگاه
قلندری که هرگز سلاح  بر زمین ننهاد!

احمد سینایی؛ تاریخ پژوه

برای اینکه بدانیم، آنگاه که درباره «ملا حسنی» صحبت می‌کنیم، دقیقا از چه پدیده‌ای و با کدامین مختصات تاریخی سخن می‌گوییم، اشارات ذیل آمده لازم و مفید به‌نظر می‌رسد:
یک: شیخ غلامرضا حسنی از دوران کودکی و در زادگاه خویش، طعم ظلم خوانین محلی را چشید و هم از آن زمان، راه مقابله با استثمار را در پیش گرفت. این پیشینه ذهنی او را آماده ساخت که با سر برآوردن جنبش‌های ملی و اسلامی آن دوران، به سرعت بدان بپیوندد. او از نخستین کسانی بود که در آذربایجان‌غربی، با امام خمینی بیعت کرد و تا پایان حیات، بر عهد خویش پایدار ماند.
دو: حسنی از آغاز زندگی مبارزاتی خود، به تشکیل گروهی مسلح مبادرت کرد و آنها را در زادگاهش، روستای بزرگ آباد، آموزش داد. گروه چریکی او در روزهای اوج‌گیری انقلاب اسلامی در ارومیه، فراوان به‌کار آمد. وی در دوم بهمن 1357و با یاران اندکش، بر بام و اطراف مسجد اعظم این شهر مستقر شد و لشکری از تانک‌های ارتش را که درصدد تعرض به آن مکان مقدس بودند، به خفت فراری داد! در این میان گلوله یکی از تانک‌ها، به فاصله‌ای اندک از بالای سرش عبور کرد و پوست و موی سر او را سوزاند!
سه: به باور بسا تاریخ پژوهان، نقش تاریخی حسنی از فردای پیروزی انقلاب اسلامی آغاز شد؛ آنگاه که حزب دمکرات در منطقه کردستان، سر به آشوب برداشت و مردمی را که تن به مطالبه ایشان نمی‌دادند، به خاک و خون می‌کشید. در روزهای بالا‌گرفتن جنگ نقده، این روحانی دلیر و یاران مسلح‌اش بودند که با عزیمت به این شهر، تجزیه‌طلبان را برای همیشه از آن دیار راندند و آرامش و امنیت را در آن خطه برقرار ساختند. بی‌تردید حفظ تمامیت ارضی ایران در شمال شرقی آن، مرهون رشادت حسنی و یاران پاکباز او است.
چهار: گروهک‌های معاند با انقلاب، چه دمکرات‌هایی که در ارومیه ضرب شصت حسنی را تجربه کرده بودند و چه به‌اصطلاح مجاهدینی که در تهران درصدد از میان برداشتن چهره‌های نمادین نظام بودند، در ترور این قلندر مسلح هم‌داستان شدند. حاصل این ائتلاف، چند فقره ترور سنگین و حتی خونین بود، که امام جمعه پرآوازه ارومیه، از تمامی آنها جان به در برد! او در مواردی، خود با مهاجمان درگیر می‌شد و اساسا آن جماعت متوهم و پرادعا را تحقیر می‌کرد!
پنج: گردش روزگار در دومین دهه از حیات نظام اسلامی، روی دیگری از خویش را به حسنی نمایاند! او در این دوره نه با دمکرات‌ها و مجاهدین، که با کسانی مواجه شد که به انقلاب و نظام اسلامی پشت کرده و کشور را روانه اردوگاه غرب می‌خواستند! او به‌طور مشخص پس از دوم خرداد 76، با همان انگیزه مبارزاتی سراسر حیات، با قدرت در برابر این نحله ایستاد و هزینه سنگین آن را با تحمل امواج گسترده و سهمگین ترور شخصیت پرداخت. او چون در سالیان پیش‌تر، ماهیت بانیان جریان اصلاحات را به نیکی شناخته بود، آنان را به چیزی نمی‌گرفت و بر این باور بود که همچنان در جنگ نیابتی با ضدانقلابی است، که در دهه نخست آنها را از کشور رانده است. او با متانت و آرامشی که در‌خور جوانمردی مجاهد است، از این معرکه پای بیرون نهاد.
شش: وجه دیگری از کارنامه حسنی، ارتباط عاطفی و متقابل او با مردم آذربایجان‌غربی و ارومیه است. واقعیت این بود که وی همپای برخورد قاطع با ضد‌انقلاب، با محرومان و طبقات فرودست جامعه، بس همدلی و صمیمی می‌کرد. مردمان می‌دیدند که وی در زندگی خویش، نان از کشاورزی می‌خورد و محصول زمین‌های خویش در بزرگ‌آباد را به محرومان و رزمندگان در جبهه‌های جنگ می‌بخشد. در زندگی، لباس و سخن او، تکلف نیست و به سان آنان می‌زید. استمرار این خصال در آن روحانی نامور، محبوبیت وی را طی دهه‌های متمادی ثابت نگاه داشت که در روز تشییع پیکرش در شهر ارومیه، جلوه‌ای تام از آن بروز یافت. او اینک در زادگاه خویش، از مرز نسل‌ها گذشته و به نماد اقتدار آن خطه مبدل شده است.
هفت: بخت‌یاریم و بخت‌یارید که در سالروز کوچ او به سرای ابدی، به بازگویی خصال وی نشسته‌ایم؛ او که هرچه بیشتر شناسانده شود، غرور بیشتری را در آذریان و نگاه کلی‌تر مردم ایران خواهد آفرید. این امر همت مضاعف دستگاه‌هایی را می‌طلبد که موظف به بسط و تبیین فرهنگ انقلاب و سیره رهبران آن هستند. یاد حسنی بزرگ و یارانش در ادوار انقلاب و دفاع‌مقدس هماره بلند و برقرار باد.

این خبر را به اشتراک بگذارید